انعام در جاهلیت (قرآن)در دوران جاهلیت برای ذبح قربانی نام خدا برده نمیشد، و همچنین بدعتهایی نسبت به انعام داشتند که قرآن هم به آنها اشاره کرده است. ۱ - قطع کردن و شکافتن گوششیطان، برانگیزنده مشرکان دوران جاهلیت به قطع کردن و شکافتن گوش انعام برای حرام پنداشتن استفاده از آنها بود: ... ولامرنهم فلیبتکن ءاذان الانعـم ولامرنهم فلیغیرن خلق الله ومن یتخذ الشیطـن ولیا من دون الله... و آنها را گمراه میکنم! و به آرزوها سرگرم میسازم! و به آنان دستور میدهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینش پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند! ) » و هر کس، شیطان را به جای خدا ولی خود برگزیند، زیان آشکاری کرده است. ۲ - احکام افترا آمیز درباره انعاممشرکان عصر جاهلیت بدعتها و احکام افترا آمیز درباره انعام داشتند: وجعلوا لله مما ذرا من الحرث والانعـم نصیبا فقالوا هـذا لله بزعمهم وهـذا لشرکآئنا فما کان لشرکآئهم فلایصل الی الله وما کان لله فهو یصل الی شرکآئهم سآء ما یحکمون• وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لا یطعمهآ الا من نشآء بزعمهم وانعـم حرمت ظهورها وانعـم لایذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون• وقالوا ما فی بطون هـذه الانعـم خالصة لذکورنا ومحرم علی ازوجنا وان یکن میتة فهم فیه شرکآء سیجزیهم وصفهم انه حکیم علیم. آنها (مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند (و سهمی برای بتها! ) و به گمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما (یعنی بتها) است!» آنچه مال شرکای آنها بود، به خدا نمیرسید ولی آنچه مال خدا بود، به شرکایشان میرسید! (آری، اگر سهم بتها با کمبودی مواجه میشد، مال خدا را به بتها میدادند اما عکس آن را مجاز نمیدانستند! ) چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتی خدا را کمتر از بتها میدانند)! و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم به گمان آنها نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.» ) بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد!) و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست و بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد (مرده متولد شود)، همگی در آن شریکند.» به زودی (خدا) کیفر این توصیف (و احکام دروغین) آنها را میدهد او حکیم و داناست. ۳ - تقدیم انعام برای بتهامشرکان در عصر جاهلیت سهمی از انعام را برای خدا و سهمی از آن را برای شریکان موهوم قرار میدادند: وجعلوا لله مما ذرا من الحرث والانعـم نصیبا فقالوا هـذا لله بزعمهم وهـذا لشرکآئنا... آنها (مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند (و سهمی برای بتها! ) و به گمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما (یعنی بتها) است!» ۴ - سهم بندی انعام بین خدا و بتهاخداوند داوری مشرکان عصر جاهلی، در سهم بندی انعام میان خدا و مشرکان را مورد سرزنش قرار میدهد: وجعلوا لله مما ذرا من الحرث والانعـم نصیبا فقالوا هـذا لله بزعمهم وهـذا لشرکآئنا... سآء ما یحکمون. آنها (مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند (و سهمی برای بتها! ) و به گمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما (یعنی بتها) است!» ..... چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتی خدا را کمتر از بتها میدانند)! مشرکان عصر جاهلیت، سهم جعلی خدا از انعام را برای شریکان موهوم خود مصرف میکردند: وجعلوا لله مما ذرا من الحرث والانعـم نصیبا فقالوا هـذا لله بزعمهم وهـذا لشرکآئنا فما کان لشرکآئهم فلایصل الی الله وما کان لله فهو یصل الی شرکآئهم سآء ما یحکمون. آنها (مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند (و سهمی برای بتها! ) و به گمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما (یعنی بتها) است!» آنچه مال شرکای آنها بود، به خدا نمیرسید ولی آنچه مال خدا بود، به شرکایشان میرسید! (آری، اگر سهم بتها با کمبودی مواجه میشد، مال خدا را به بتها میدادند اما عکس آن را مجاز نمیدانستند! ) چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتی خدا را کمتر از بتها میدانند)! ۵ - اختصاص انعام برای یتها و خادمانشانمشرکان عصر جاهلی استفاده از انعام اختصاص یافته برای بتها، جز برای افراد دل خواه : خادمان بتها، ممنوع میکردند: وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لایطعمهآ الا من نشآء بزعمهم... و گفتند: «اين قسمت از چهارپايان و زراعت (كه مخصوص بتهاست، براى همه) ممنوع است و جز كسانى كه ما بخواهيم به گمان آنها نبايد از آن بخورند! برخی از مفسران گفتهاند: مقصود از «من نشاء...» خادمان بتها است. ۶ - حرمت گوشت قربانی انعامحرمت استفاده از گوشت قربانی انعام، یکی دیگر از پندار باطل عربهای جاهلی بود: ... من بهیمة الانعـم فکلوا منها... تجویز استفاده از گوشت قربانی، ناظر به پندار باطل عربهای جاهلی است که استفاده از آن را حرام میدانستند. الکشاف، زمخشری، ذیل آیه. ۷ - ممنوعیت سوار شدن بر انعاممشرکان جاهلی سوار شدن بر بعضی انعام را ممنوع کرده بودند: وقالوا... وانعـم حرمت ظهورها... و (اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» ۸ - نبردن نام خدا در هنگام ذبحنبردن نام خدا هنگام ذبح یا نحر انعام در عصر جاهلیت از جمله بدعتهای اعراب جاهلی بود: وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لا یطعمهآ الا من نشآء بزعمهم وانعـم حرمت ظهورها وانعـم لایذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون. و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم به گمان آنها نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.» ) بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد!). ۹ - پانویس۱۰ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۴۲، برگرفته از مقاله «انعام در جاهلیت». |